کاربرد why در زبان انگلیسی

آموزش زبان انگلیسی

کاربرد why در زبان انگلیسی

۴۸ بازديد

کلمه "why" در انگلیسی به طور عمده برای پرسش به کار می‌رود، اما کاربردهای دیگری نیز دارد.

  1. اشاره به دلیل:

    • برای اشاره به دلیل انجام کاری می‌توان از "why" استفاده کرد. در این حالت، "why" در ابتدای یک بند صفتی ظاهر می‌شود:
      • مثال: That’s the reason why I told her about Sara.
        • به این دلیل درباره سارا با او صحبت کردم.
  2. بیان پیشنهاد:

    • گاهی برای بیان پیشنهاد در زمان حال می‌توان از "why" به همراه فعل منفی استفاده کرد:
      • مثال: Why don’t we go there and talk to her?
        • چرا نمی‌رویم آنجا و با او صحبت می‌کنیم؟
  3. نشان دادن رنجش و آزردگی:

    • گاهی برای بیان ناراحتی و آزردگی در زمان حال از "why" استفاده می‌شود:
      • مثال: Why should she do all the stuff on her own?
        • چرا باید همه کارها را خودش انجام دهد؟

چند نکته درباره استفاده از why

 

1. گاهی عبارت why not برای نشان دادن موافقت استفاده می­شود.

مثال:

– How about we buy a new car?

– Why not.

– چه طور است یک ماشین جدید بخریم؟

– چرا که نه (موافقم)

 

2. استفاده از عبارت why should I به عنوان پاسخ مودبانه نیست.

مثال:

– Stop doing that

– Why should I?

– آن کار را انجام نده

– چرا؟ (چرا باید آن کار انجام ندهم؟/ می­خواهم آن کار را انجام بدهم)

 

3. هیچ وقت because را بعد از reason استفاده نکنید.

مثال:

That’s the reason because I bought a new dress. (wrong)

That’s the reason why I bought a new dress. (right)

به این دلیل یک پیراهن جدید خریدم.



کلمهwhy  در زبان انگلیسی جزو کلمات wh  محسوب می­شود. کلمات wh  یا wh-words  کلماتی هستند که ابتدای آن­ها حروف wh  قرار دارد و غالباً برای پرسش یا ساخت بندهای موصولی(relative clause)  کاربرد دارند. در مقاله کاربرد why در زبان انگلیسی می توانید کاربردهای مختلف این کلمه را مشاهده کنید.

آموزش شغل ها در زبان انگلیسی یکی از جنبه‌های حیاتی برای افرادی است که قصد دارند در محیط کار و تجاری این زبان را به کار ببرند. برای شروع، اصطلاحات و واژگان مرتبط با مختلف حوزه‌های شغلی مانند مدیریت، بازاریابی، مالیات، و منابع انسانی را باید یاد بگیرید. به عنوان مثال، اصطلاحاتی مانند "teamwork" (کار تیمی)، "leadership" (رهبری)، و "deadline" (مهلت) در حوزه مدیریت بسیار مهم هستند. همچنین، در حوزه بازاریابی، واژگانی مانند "branding" (برندسازی)، "target audience" (مخاطبان هدف)، و "campaign" (کمپین) نیز اساسی هستند.

 

به علاوه، در حوزه مالیات و حسابداری نیز لغات مختص به این حوزه مانند "tax deductible" (قابل کسر از مالیات) و "audit" (حسابرسی) برای فهم بهتر مفاهیم مالیاتی ضروری هستند. همچنین، در زمینه منابع انسانی، اصطلاحاتی مانند "job satisfaction" (رضایت شغلی) و "performance review" (بررسی عملکرد) به شما کمک می‌کنند تا در محیط کاری بهتر تعامل کنید. با یادگیری این اصطلاحات و واژگان، افزایش توانایی در ارتباطات حرفه‌ای و درک بهتر از مفاهیم شغلی در زبان انگلیسی دست‌خوش خواهید شد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.