کلمه "why" در انگلیسی به طور عمده برای پرسش به کار میرود، اما کاربردهای دیگری نیز دارد.
-
اشاره به دلیل:
- برای اشاره به دلیل انجام کاری میتوان از "why" استفاده کرد. در این حالت، "why" در ابتدای یک بند صفتی ظاهر میشود:
- مثال: That’s the reason why I told her about Sara.
- به این دلیل درباره سارا با او صحبت کردم.
- مثال: That’s the reason why I told her about Sara.
- برای اشاره به دلیل انجام کاری میتوان از "why" استفاده کرد. در این حالت، "why" در ابتدای یک بند صفتی ظاهر میشود:
-
بیان پیشنهاد:
- گاهی برای بیان پیشنهاد در زمان حال میتوان از "why" به همراه فعل منفی استفاده کرد:
- مثال: Why don’t we go there and talk to her?
- چرا نمیرویم آنجا و با او صحبت میکنیم؟
- مثال: Why don’t we go there and talk to her?
- گاهی برای بیان پیشنهاد در زمان حال میتوان از "why" به همراه فعل منفی استفاده کرد:
-
نشان دادن رنجش و آزردگی:
- گاهی برای بیان ناراحتی و آزردگی در زمان حال از "why" استفاده میشود:
- مثال: Why should she do all the stuff on her own?
- چرا باید همه کارها را خودش انجام دهد؟
- مثال: Why should she do all the stuff on her own?
- گاهی برای بیان ناراحتی و آزردگی در زمان حال از "why" استفاده میشود:
چند نکته درباره استفاده از why
1. گاهی عبارت why not برای نشان دادن موافقت استفاده میشود.
مثال:
– How about we buy a new car?
– Why not.
– چه طور است یک ماشین جدید بخریم؟
– چرا که نه (موافقم)
2. استفاده از عبارت why should I به عنوان پاسخ مودبانه نیست.
مثال:
– Stop doing that
– Why should I?
– آن کار را انجام نده
– چرا؟ (چرا باید آن کار انجام ندهم؟/ میخواهم آن کار را انجام بدهم)
3. هیچ وقت because را بعد از reason استفاده نکنید.
مثال:
That’s the reason because I bought a new dress. (wrong)
That’s the reason why I bought a new dress. (right)
به این دلیل یک پیراهن جدید خریدم.
کلمهwhy در زبان انگلیسی جزو کلمات wh محسوب میشود. کلمات wh یا wh-words کلماتی هستند که ابتدای آنها حروف wh قرار دارد و غالباً برای پرسش یا ساخت بندهای موصولی(relative clause) کاربرد دارند. در مقاله کاربرد why در زبان انگلیسی می توانید کاربردهای مختلف این کلمه را مشاهده کنید.
- ۰ ۰
- ۱ نظر
آموزش شغل ها در زبان انگلیسی یکی از جنبههای حیاتی برای افرادی است که قصد دارند در محیط کار و تجاری این زبان را به کار ببرند. برای شروع، اصطلاحات و واژگان مرتبط با مختلف حوزههای شغلی مانند مدیریت، بازاریابی، مالیات، و منابع انسانی را باید یاد بگیرید. به عنوان مثال، اصطلاحاتی مانند "teamwork" (کار تیمی)، "leadership" (رهبری)، و "deadline" (مهلت) در حوزه مدیریت بسیار مهم هستند. همچنین، در حوزه بازاریابی، واژگانی مانند "branding" (برندسازی)، "target audience" (مخاطبان هدف)، و "campaign" (کمپین) نیز اساسی هستند.
به علاوه، در حوزه مالیات و حسابداری نیز لغات مختص به این حوزه مانند "tax deductible" (قابل کسر از مالیات) و "audit" (حسابرسی) برای فهم بهتر مفاهیم مالیاتی ضروری هستند. همچنین، در زمینه منابع انسانی، اصطلاحاتی مانند "job satisfaction" (رضایت شغلی) و "performance review" (بررسی عملکرد) به شما کمک میکنند تا در محیط کاری بهتر تعامل کنید. با یادگیری این اصطلاحات و واژگان، افزایش توانایی در ارتباطات حرفهای و درک بهتر از مفاهیم شغلی در زبان انگلیسی دستخوش خواهید شد.